امیدی که به نظر به ناامیدی ختم شده؛ این را علاوه بر مشاهدات و عینیاتِ ملموس میتوان از صحبتهای روسای همان اتحادیهها درک و دریافت کرد.
برای نمونه در اولین روز کاری در سال ۱۴۰۳، با جبار ایلکا، رئیس اتحادیه صنف چادردوزان و برزنتفروشان، تماس گرفتیم تا از او میزان فروش و چگونگی بازار صنفش را جویا شویم.
به نظر میرسید که با توجه به همزمانشدن فصل مسافرتهای نوروزی با بارندگیها و نیز با توجه به گرانشدن سفر و عدم توانایی شهروندان برای استفاده از اقامتگاهها، استفاده از چادر و برزنت برای اقامت موقت و نیز کاربردهای مربوطه دیگر، بیشتر شود؛ اتفاقی که رخ نداد و به گفته رئیس اتحادیه صنف چادردوزان و برزنتفروشان، فروش در واحدهای صنفی تقریبا به صفر رسیده و امسال کسی چادر و برزنت نخریده.
ایلکا، اوضاع واحدهای صنفی خود را فاجعهبار توصیف میکند و میگوید قیمت چادر و برزنت سربه فلک زده و این طبیعی است که با بالا رفتن نجومی قیمتها و میلیونیشدن قیمت کالاها، مردم دیگر نتوانند چادر و برزنت خریداری کنند و آنها که قصد استفاده دارند ترجیح میدهند از کالاهایی که سالهای گذشته خریداری کردهاند، استفاده کنند؛ حال ممکن است نیازی به رفو داشته باشند که اگر هم تکمراجعههایی به واحدهای صنفی بوده، جهت همین رفوها صورت گرفته.
از طرفی بهنظر میرسد که میزان مسافرتهای مردمی در این سال نسبت به سالهای گذشته کمتر بوده است و حتی این شکل از مسافرتهای صحرایی که یکی از ابزارهای آن چادر بود هم از برنامه زیستی و تفریحی شهروندان، حذف شده باشد! با این اوصاف و به گفته رئیس اتحادیه صنف چادردوزان و برزنتفروشان، واحدهای صنفی نه تنها بازار شب عید نداشتند که بازار تعطیلات نوروزشان هم کساد بود و سالی که نکوست از بهارش پیداست یعنی نمیتوان چشم امیدی به بهبود وضعیت بازار این صنف در سال جدید داشت.
از ایلکا در خصوص علل و عوامل اصلی وضعیت نامناسب و از هم گسیخته صنف چادردوزان و برزنتفروشان میپرسیم. او به سه دلیل اصلی، تحریمهای جهانی علیه ایران، رکود شدید و پایین آمدن توان و قدرت خرید مردم، اشاره کرده و تاکید میکند که مردم دیگر توان خرید و تامین نیازهای ضروری، اولیه و روزمره خود را ندارند چه رسد به مسافرت یا استفاده از چادر و برزنت.