این را نه ما که همین کسبه گرفتار آمده در گردابِ تورم و انواع و اقسام فشارها و قوانین سفت و سختی میگویند که گویا قرار است همه مشکلات نقدینگی کشور از طریق اخذ وجوه مالیاتی از آنها تحت عنوان جایگزین مناسب برای نفت، حل شود!
همان کسبه خردهپایی که کشور را در جنگ هشتساله اداره کردند و بهگفته رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش و البته خطاب به مسئولانی که در جایگاه سردمداران صنعت کشور قرار گرفتهاند:«آن روز رفیق شما بودند و توان داشتند و البته وظیفهشان هم بود تا برای مملکتشان و برای شما بجنگند و حالا هم وظیفه شماست که حمایتشان کنید و لااقل سنگاندازی نکنید!»
عزتاله نوازنی که عمری را در جایگاه رئیس یکی از همین اتحادیههای صنوف، زیسته و شاهد خمیدهشدن قامت صنف خود یعنی ماشینساز و فلزتراش همه سال و هر روز، بیش از پیش بوده است، گرفتن ارقام و وجوه نامتعارف و غیرمنطقی به هر بهانهای را چوبی لای چرخ تولید میداند.
تولیدی که به گفته این رئیس اتحادیه هم اکنون در جایگاهی متزلزل به سر برده و متاسفانه دیگر جایگاهی در مملکت ما ندارد!
نوازنی از طریق اشاره به مشکلاتی که این روزها گریبان اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش را گرفته و کم مانده نفسش را بند بیاورد، به مسائل عمدهتر و چالشبرانگیز در کشور نقبی میزند که هر کدام در جایگاه خود می بایست هر مسئول مرتبطی با صنوف را در هر جایگاهی را به فکر واداشته و به عمل برای اصلاح و تغییر وادار کند.
چرخ زندگی واحدهای این صنف میچرخد؟/ واحدهای این صنف توان مواجهه با قوانین سختگیرانه اداره دارایی را ندارند
طی گفتگویی که در محل پایگاه اطلاعرسانی اتاق اصناف تهران با عزتاله نوازنی، رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش داشتیم، سوالهایی در خصوص اینکه چرخ زندگی واحدهای این صنف بهلحاظ شرایط اقتصادی میچرخد؟ آیا کسب و کارشان رو به راه است و اگر نیست، چه مشکلات عمدهای دارند؟ به مشکلات مشترکی هم نظیر مالیات اشاره میکنیم و میپرسیم آیا مسائل دیگری هم هست که بر رونق بازار و کسب و کارشان تاثیر گذاشته باشد؟
رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش توضیح میدهد که این مشکل همه صنوف است اما صنف او بیشتر درگیر آن بوده: اعضای واحد صنفی ما توان برخورد با قوانینی که جدیدا توسط اداره دارایی وضع شده را ندارند؛ این قوانین مختص به شرکتهای سنگین و بزرگ است که مالیات سنگین میدهند و حسابرسی و حسابداری دارند و میتوانند از پس قوانین دارایی برآیند اما یک واحد کوچک که کل داراییاش یک ماشینتراش یا دو کارگر است و عمدتا سواد خواندن و نوشتن هم ندارند، به چه شکلی میتواند از عهده چنین قوانین سختگیرانهای برآید؟
نوازنی توضیح میدهد که «اینها در تمام طول سال نتوانستهاند هزینههای جاری خود را دربیاورند و حالا هزینه کرده و حسابدار استخدام کنند و یا شرکت حسابرسی حسابهایشان را بررسی کند، مگر چقدر درآمد دارند که بتوانند از پس هزینههای آن برآیند؟
او ادامه میدهد که « من فکر میکنم آقای خاندوزی(وزیر اقتصاد) ردهبندی میکردند و حداقل، کار برخی مشاغل را آسانتر کرده یا کاری میکردند که اینها از عهده کار برآیند.»
هر سال وضعیت ما بدتر از سال قبل بوده/ چوب مسئولان لای چرخ تولید
اما رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش در رابطه با درآمد اعضای اتحادیهاش هم مواردی را مطرح میکند با این توضیح که: هر سال وضعیت ما بدتر از سال قبل بوده؛ یکی از اعتراضهای من به اداره دارایی این است که گویی آنها با این شرایط نامانوس هستند. چرا از کسبه متقاضی مالیات بیشتر هستید؟ مگر درآمد داشتهاند که بتوانند این ارقام را پرداخت کنند؟
نوازنی میافزاید: شما در همین سرزمین زندگی میکنید و این اشخاصی که با شما کار میکنند هم اهل همین سرزمین هستند و اصلا همین کسبه خردهپا و همین کسبه بودند که کشور را در جنگ هشتساله اداره کردند؛ آن روز رفیق شما بودند و توان داشتند و البته وظیفهشان هم بود، برای شما و مملکتشان جنگیدند و حالا هم وظیفه شماست که حمایتشان کنید و لااقل سنگاندازی نکرده و با گرفتن ارقام و وجوه نامتعارف و غیرمنطقی به هر بهانهای چوب لای چرخ تولید نگذارید.
در همچنان بر همان پاشنه رکود و اوضاع نابسامان میچرخد
رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش در توضیح وضعیت متناقض درآمد و مالیات، میافزاید: روزگاری اگر کسی ۱۰ میلیون تومان درآمد داشت، یک یا یک و نیم میلیون تومان هزینههای جاریاش بود؛ حالا یک کارگاه ممکن است ۱۰۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد اما ۹۹ میلیون تومان هزینهاش است و اینها را چه کسی میبیند؟
به گفته او: وظیفه صنعت و معدن و سازمانهای بالاسری است که اینها را ببینند و با مشکلات ما روبهرو بشوند؛ ما با هر کدامشان صحبت که میکنیم، قول رفع مشکل هم میدهند اما در همچنان بر همان پاشنه رکود و اوضاع نابسامان میچرخد.
صنعت مُرده!/ با سرافکندگی تولیدکننده داخلی هستیم!
رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش در رابطه با مسائل کارگر و نیروی کاری هم میگوید: جوانان ما دیگر اشتیاق و علاقهای به همکاری در رابطه با صنعت ندارند به این دلیل که صنعت در این چهل ساله روز به روز ضعیفتر شده و مُرده!
او افسوس میخورد که روزگاری ما میگفتیم صنعتی هستیم و به صنعتی بودنمان افتخار میکردیم اما حالا چه؟
نوازنی، تعریف میکند: روزگاری از ایام قدیم، یک طلافروش که به من تخفیف میداد وقتی فهمید من قالبساز و تراشکارم گفت که دیگر به من تخفیف نمیدهد. یعنی اینقدر رونق کاری ما خوب بود و الان ما با سرافکندگی میگوییم که تولیدکننده داخلی هستیم؛ هر کسی که در جامعه ما و در چنین شرایطی دست به تولید میزند باید انتظار فقر و مصائب و عواقب آن را هم داشته باشد.
جایگاه متزلزل تولید
به گفته نوازنی: متاسفانه بهدلیل عدم حمایت و افزایش چالشها و موانع توسط دارایی و بیمه و… تولید، جایگاهی در مملکت ما ندارد.
او توضیح میدهد که «بیمه ما را بیچاره کرده؛ مورد داریم که مامور بیمه وارد کارگاهی شده و حتی اسم مشتریها را هم بهعنوان کارگر رد کردهاند و من تا بخواهم این اسم را از لیست بیرون بیاورم سه سال باید در اداره بیمه رفت و آمد داشته باشم!»
چرا خیل عظیمی از جوانان ما به کشورهای خارجی رفته و برای اجنبیها کار میکنند؟
رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش با تاکید بر اینکه این مردم عشق به پرچم و خاکشان دارند، از مسئولان میپرسد که چرا خیل عظیمی از جوانان ما به کشورهای خارجی رفته و برای اجنبیها کار میکنند؟ جوانی که در مملکت ما تحصیل کرده از حقوق و مزایایی که کارگر و رفتگر مالیاتش را پرداخت میکند، تغذیه کرده و مهندس این مملکت شده. مسسب این کار کیست و چرا دولت به نظر میرسد که هیچ فکری به این قسم مسائل نمیکند؟ چرا جوانان متخصص و آموزشدیده ما باید دسته دسته به کشورهای خارجی بروند و آشپزی کنند؟ ! چرا جوانی که این همه درس خوانده باید برود و در اسنپ کار کند؟
به وعدههای انتخاباتی خود عمل کرده و برای جوانان کار ایجاد کنید!/ سطح کارفرما به کارگر رسیده نه کارگر به کارفرما!
او البته به این نکته هم اشاره میکند که «حالا برخی هم موقعیتهای اجتماعی خوبی پیدا کردهاند اما چرا اینجا و در کشور خود پیدا نکنند؟»
نوازنی به بازار داغ وعده و وعید در زمان انتخابات هم اشاره کرده و میخواهد که به وعدههایشان عمل کرده و برای جوانان ایجاد کار کنند. وقتی جوانی از کار کردن در کشور خود ناامید میشود و هیچ روزنه امیدی هم برایش باقی نمیمانند آنوقت است که از کشور خود مهاجرت میکند.
رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش می گوید که خودش هم خجالت میکشد وقتی میخواهد حقوق ۱۰تا ۱۲ میلیون تومانی به کارگرش بدهد: این مقدار فقط اجارهخانهاش است؛ دلم میسوزد اما آیا من هم میتوانم بیشتر از اینها پول پرداخت کنم؟
او به وعده های انتخاباتی اشاره میکند که گفت سر سفره کارگر میخواهم نان بیاورم و میگوید: همان یک تکه نان بیات را هم از دستمان رفت؛ کارگر را به من نرساندی که کارفرما شده و نان داشته باشد؛ من را به کارگر رساندی و همسطح او کردی؛ من را پایین آورید و به نوعی همسانسازی کردید!
اتحادیه ما با فقر مالی روبهرو شده
رئیس اتحادیه صنف ماشین ساز و فلزتراش با اشاره به اینکه اگر نمیتوانم به مردم خدمت کنم باید رها کنم و بروم، توضیح میدهد که «اکثر نمایندههای ما میز اشغال کرده اند.»
او میگوید که جوانها باید بیایند و از اندوخته چندین و چند ساله اهل فن استفاده کنند تا در کنار تئوری که خواندهاند ایجاد کار کرده و مملکت را اداره کنند.
به گفته او: جوانها که همه دارند میروند؛ من باید کارگر بیاورم که پیدا نمیشد و بخواهم کارگر تبعه افغان بیاورم که جریمه دارد.
نوازنی میپرسد که چهکار کند و آیا غیر از اینکه واسطه شده و برود دنبال کار دلالی، کار دیگری میتواند انجام دهد؟
رئیس اتحادیه صنف ماشینساز و فلزتراش، میگوید: اتحادیه من با فقر مالی روبهرو شده؛ من یازده نیرو داشتم به این دلیل که حقوقشان را نمیتوانستم بدهم آنها را به ۶ نفر تقلیل دادهام! چرا باید اینطور باشد؛ اتحادیهای که ۳ هزار عضو دارد چرا نباید هزینه های جاری خود را دربیاورد؟ برای اینکه اعضایی که بدهکار هستند، نمیتوانند هزینههایشان را پرداخت کنند!
نوازنی در نهایت کلام خود را اینطور ختم میکند که «من هیچموقع به اتاق اصناف بدهکار نبودم و الان ۲۰۰ میلیون بدهکار شدهام. به داد مردم برسید؛ رئیس باید خادم باشد و من به عنوان رئیس اتحادیه وظیفه دارم خدمت کنم به کارمندانم و به مردم.»